اما پیش از واگذاری قدرت، در اقدامی غیرمنتظره فرمان اجرای قطعنامه سوم شورای امنیت علیه ایران را امضا کرد در حالی که روسیه و چین در گذشته همواره ادعای مخالفت با سیاست اعمال فشار غرب علیه ایران را داشتهاند.
با امضای این فرمان توسط پوتین میتوان برداشتهای مختلفی را ارائه کرد. یکی از این برداشتها این است که پوتین طی سالهای گذشته بهدنبال ایجاد یک رابطه سیاسی مبتنی بر سود و زیان با ایران بود نه یک رابطه راهبردی که تحت هر شرایطی حفظ شود، چرا که رابطه راهبردی تحت هر شرایطی ماندگار خواهد بود ولی رابطه سیاسی مبتنی بر سود و زیان است و صدور فرمان اجرای قطعنامه سوم شورای امنیت علیه ایران تداوم همان سیاستهای گذشته مبنی بر سود و زیان خواهد بود.
از سوی دیگر پوتین که داعیه بازگشت به قدرت دارد، میخواهد کماکان شرایط بازگشت به قدرت از طرف آمریکاییها و غربیها را حفظ کند. لذا بهنظر میرسد رئیسجمهوری پیشین روسیه با این اقدام قصد دارد تا اثبات کند که سیاست خارجی روسیه با حضور وی یک سیاست خارجی کم خطر برای آمریکاست.
همچنین نباید از یاد برد که کشورهای عضو باشگاه هستهای یک توافق سیاسی درخصوص محروم کردن کشورهایی که عضو این باشگاه نیستند، دارند. هم آمریکا و هم روسیه از مواد انپیتی تخلف مشترک دارند چرا که باید زرادخانههای هستهای خود را محدود کرده و به کشورهای دیگر برای دستیابی به فناوری هستهای کمک کنند اما این اقدام را انجام نمیدهند.
آنها در این موضع متوقف نشده و حتی با تعریف معادلات پیچیده سیاسی در عرصه بینالمللی در بسترهایی نظیر شورای امنیت و بهکارگیری ابزارهای مختلف از جمله اعمال محدودیتها وتحریمهای اقتصادی و سیاسی، میخواهند کشورهای دیگری را که در باشگاه هستهای حضور ندارند از میدان به در کنند. از کنارهم قراردادن برخی از این گزینهها میتوان به تصویری از دلیل امضای فرمان اجرای قطعنامه سوم بر ضدتهران دست یافت.
* عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس